این متن به اتفاقاتی خواهد پرداخت که منجر
- ۰ نظر
- ۰۸ دی ۹۹ ، ۰۷:۰۳
این متن به اتفاقاتی خواهد پرداخت که منجر
25 رجب سالروز شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام تسلیت باد
زندگی موسی بن جعفر یک زندگی شگفتآور و عجیبی است. اولاً در زندگی خصوصی موسی بن جعفر مطلب برای نزدیکان آن حضرت روشن بود. هیچ کس از نزدیکان آن حضرت و خواص اصحاب آن حضرت نبود که نداند موسی بن جعفر برای چی دارد تلاش می کند و خود موسی بن جعفر در اظهارات و اشارات خود و کارهای رمزیای که انجام می داد، این را به دیگران نشان میداد؛ حتی در محل سکونت، آن اتاق مخصوصی که موسی بن جعفر در آن اتاق می نشستند اینجوری بود که راوی که از نزدیکان امام هست، می گوید من وارد شدم، دیدم در اتاق موسی بن جعفر سه چیز است: یکی یک لباس خشن، یک لباسی که از وضع معمولی مرفه عادی دور هست، یعنی به تعبیر امروز ما می شود فهمید و می شود گفت لباس جنگ، این لباس را موسی بن جعفر را آنجا گذاشتند، نپوشیدند، به صورت یک چیز سمبولیک، بعد «و سیف معلق»؛ (1) شمشیری را آویختند، معلق کردهاند، یا از سقف یا از دیوار. «و مصحف»؛ و یک قرآن. ببینید چه چیز سمبولیک و چه نشانهی زیبائی است، در اتاق خصوصی حضرت که جز اصحاب خاص آن حضرت کسی به آن اتاق دسترسی ندارد، نشانههای یک آدم جنگی مکتبی مشاهده می شود. شمشیری هست که نشان می دهد که هدف جهاد است. لباس خشنی هست که نشان می دهد وسیله، زندگی خشونت بار رزمی و انقلابی است و قرآنی هست که نشان می دهد هدف این است؛ می خواهیم به زندگی قرآنی برسیم با این وسائل، و این سختی ها را هم تحمل کنیم.
ام البنین بر آن بود که جاى خالى مادر آنها را در زندگى دو سبط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دو ریحانه رسول خدا صلى الله علیه و آله و دو سرور جوانان بهشت، امام حسن و امام حسین علیهما السلام، پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال خود زد.
فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مى دیدند، و رنج فقدان مادر را کمتر احساس مى کردند. ام البنین سلام الله علیها ، فرزندان دخت گرامى رسول اکرم صلى الله علیه و آله را بر فرزندان خود که نمونه هاى والاى کمال بودند مقدم مى داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مى کرد.
تاریخ جز این بانوى پاک کسى را به یاد ندارد که به اصطلاح فرزندان هووى خود را بر فرزندان خویش مقدم بدارد. لیکن ام البنین سلام الله علیها توجه به فرزندان رسول خدا صلى الله علیه و آله را فریضه اى دینى مى شمرد، زیرا خداوند متعال در کتاب خود همگان را به محبت آنان دستور داده، و آنان امانت و ریحانه رسول خدا صلى الله علیه و آله بودند. ام البنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و در این راه از بذل آنچه در توان داشت دریغ نورزید.
10 ربیع الثانی سالروز عروج شهیده قم حضرت معصومه علیها السلام تسلیت باد
آیت الله سید محمد علوی گرگانی (دام ظله) در مورد فضایل، کمالات و اهمیت زیارت آن حضرت می فرماید: «شخصیت حضرت فاطمه معصومه (علیها السّلام) در حدی است که قلم قدرت بر تحریر و زبان توان بر تقریر آن ندارد. و اگر چیزی هم نوشته شود فقط از باب ذکر نمونه و چیدن خوشه ای از خرمن پرفیض آن حضرت می باشد، زیرا چه گویم در حق شخصیتی که زیارت قبرش در قم موجد دخول جنت است. بر حسب فرموده برادر بزرگوارش حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) که: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة» بلکه در بعضی از احادیث جمله «عارفاً بحقها»را ندارد. و بس است در فضیلت و شخصیت آن حضرت که شخصیت های بزرگ عالم اسلام و فقهاء عالی مقام مانند حضرات آیات عظام حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس و بنیانگذار حوزه علمیه قم و آیت الله حاج آقا حسین بروجردی متوسل به آن حضرت گردیده و نتیجه می گرفتند... در شأن و جلالت و فضیلت او همین بس که وقتی نزد امام صادق (علیه السلام) بحث قم و شرافت آن پیش آمد، امام صادق (علیه السلام) فرمود: «قم کوفه کوچک است و بهشت هشت در دارد، سه در از آنها به روی قم باز است و بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد که فاطمه دختر موسی نام دارد و با شفاعت وی همه شیعیان وارد بهشت می شوند».1 شفاعت جمیع شیعیان مقام والایی است که به اشخاص عادی، اعطا نمی شد. چنانکه فراز پایانی زیارتنامه حضرت معصومه (علیها السلام) طبق نقل امام هشتم (علیه السلام) به این حقیقت اشاره دارد: یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شأنا من الشأن.
امام حسن عسکری علیه السلام در سال 232 هجری در مدینه چشم به جهان گشود. مادر والا گهرش سوسن یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش فرزند نهایت مراقبت را داشت، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد. این زن پرهیزگار در سفری که امام عسکری علیه السلام به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد. کنیه آن حضرت ابامحمد بود.
صورت و سیرت امام حسن عسکری علیه السلام:
امام یازدهم صورتی گندمگون و بدنی در حد اعتدال داشت. ابروهای سیاه کمانی، چشمانی درشت و پیشانی گشاده داشت. دندانها درشت و بسیار سفید بود. خالی بر گونه راست داشت. امام حسن عسکری علیه السلام بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود. راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش -در ایام عمر کوتاه خود- روشن کرد.
امام پنجم (علیه السلام)، توفیق درک محضر جدّ بزرگوارش امام حسین (علیه السلام)1 و دریافت سلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشت. سید الشهدا (علیه السلام) وى را در دامن خود نشاند و فرمود: (رسول اللّه یقرئک السلام)2
از آن امـام هـمام نقل شده است: هنگامى که نیایم حسین (علیه السلام) به شهادت رسید من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت و تمام آنچه در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم.3
نـقـل برخى از وقایع جانگداز عاشورا و حوادث مربوط به آن توسط شاهدان بزرگى همچون امـام بـاقر (علیه السلام) سبب شده است که این واقعه عظیم در تاریخ ثبت شده و از خطر تحریف اساسى مـحـفوظ بماند. در این نوشتار، بخشى از سخنان امام باقر (علیه السلام) در ارتباط با این حادثه را به رشته تحریر در مى آوریم
هشت بود و
چشم دیدن "نه" را نداشت
و ما عزادار شدیم!
29 ذی القعدة - شهادت امام محمد تقی علیه السلام
پی نوشت:
معتصم عباسی را مثمن یعنی هشتایی می گویند؛ زیرا عدد هشت در تاریخ زندگی وی به طور فراوان به چشم می خورد، چرا که وی هشتمین خلیفه عباسی، هشتمین طبقه از نسل عباسی و هشتمین فرزند هارون است. در سال صد و هفتاد و هشت به دنیا آمد و چهل و هشت سال عمر کرد. در سال دویست و هجده به خلافت رسید و هشت سال و هشت ماه و هشت روز سلطنت کرد. هشت بار در جنگ ها پیروز گردید و هشت تن از دشمنان خود را به قتل رساند. هشت پسر و هشت دختر داشت و هشت روز از ماه ربیع الاول مانده، به درک واصل شد.
تاریخ الخلفاء سیوطی و تاریخ مفصل ایران-عین لام
در آستانه سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی النقی الهادی علیهالسلام پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای متن و صوت بیانات رهبر انقلاب را درباره حیات نورانی این امام همام منتشر میکند.
این سخنان در سیام مردادماه سال ۱۳۸۳ و پس از مراسم روضهخوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی علیهالسلام بیان شده است.
حضرت سلطانعلی (علیه السلام) فرزند بلافصل امام باقر (علیه السلام) و برادر بزرگوار امام صادق (علیه السلام) و ابوالزوجه امام کاظم (علیه السلام) می باشد در سنه 113هـ ق مردم فین و کاشان و چهل حصاران نماینده ای به نام عامر بن ناصر را همراه با هدایای زیادی و تعدادی افراد دیگر روانه مدینه ساخته و از امام باقر (علیه السلام) تقاضای پیشوا و مبلغ برای هدایت و راهنمایی نمودند. این گروه بعد از گذشت هفته ها در راه به خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدند. امام باقر (علیه السلام) از آنها استقبال گرمی نمود و فرمودند که به من اجازه دهید تا فردا با خدای خود در مورد تقاضای شما مشورت نمایم. فردا امام باقر (علیه السلام) فرمودند آنچه جدم به تو فرموده من هم مأمور به آن می باشم و فرزندم علی را به همراه شما برای تبلیغ دین به آن دیار می فرستم. پس از دیدن این خواب امام باقر (علیه السلام) دستور می دهد که سفر فرزندش سلطانعلی (علیه السلام) را مهیا نمایند و تا دروازه مدینه این گروه را همراهی می نماید. چند کیلومتری مانده به فین بشیر بر مردم کاشان و چهل حصاران و فین مژده می دهد که امام باقر (علیه السلام) نور چشمش حضرت سلطانعلی (علیه السلام) را برای راهنمایی و ارشاد همه مردم به این منطقه روانه ساخته است در آن زمان قریب به 3000 نفر گرداگرد حضرت سلطانعلی (علیه السلام) جمع شدند و مقدمش را به منطقه گرامی داشتند. او مدتی در فین و کاشان و به مدت 3 سال در مشهد اردهال به تبلیغ دین مبین اسلام مشغول بود و روزهای جمعه در منطقه اقامه نماز جمعه می نموده است.
شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه و هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزه خود گرایانه منزّه و مبرّا است، تحسین انگیز و افتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. میان انواع مرگ ها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر و عظیم تر است. مرگی "شهادت" محسوب میشود که با توجه به خطرات احتمالی یا ظنّی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن "فی سبیل الله" از آن استقبال کند. شهادت دو رکن دارد: یکی این که در راه خدا باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد. کلمة شهید و مفهوم شهید در کلمات و مفاهیم اسلامی و در ذهن کسانی که فرهنگشان اسلامی است، مفهومی نورانی و مقدس است و در همه عرف ها توأم با قداست و عظمت است. از نظر اسلام، هر کس به مقام و درجة شهادت نائل آید که اسلام او را با معیارهای خودش شهید بشناسد، یعنی در راه هدف های عالی اسلامی به انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود، به یکی از عالی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نائل شود، نائل می گردد.
حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین علیه السلام و رباب، دختر امرءالقیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به"سکینه" ملقّب ساخت.(1) او که خواهر على اصغر علیه السلام بود، در کربلا حضور داشت و در عاشورا حدودا ده یا سیزده ساله بود. وى محضر سه امام "پدرش امام حسین، برادرش امام سجاد و برادر زاده اش امام باقر علیه السلام،" را درک کرد.
بنابر نظر مشهور، تاریخنگارانِ معروف نام ده فرزند را برای امام حسین ـ علیهالسّلام ـ ذکر میکنند که شش تن آنها پسر و بقیه دختر میباشند. دختران حضرت ـ علیهالسّلام ـ عبارت بودند از زینب، سکینه، فاطمه و رقیه. همان نخستین روزی که امرءالقیس بن عدی، رئیس قبیله بکر بن وائل اسلام آورد، امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسّلام را نزد وی برد و فرمود: یا عم؛ من علی بن ابیطالب پسر عمو و داماد رسول خدا هستم و این دو نیز فرزند زادگان اویند. ما میل داریم که با تو پیوند خویشاوندی برقرار کنیم.
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از ظهور، خود را به واسطه امام حسین (علیه السلام) به همه عالم معرفی میکند، بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین (علیه السلام) را شناخته باشند و پیادهروی اربعین بهترین فرصت برای این کار است.
از هنگامی که نخستین زائر مضجع منور اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین از مدینه به سمت کربلا رهسپار شد تا کنون ۱۳۷۳ سال میگذرد.
در این سالها علما و اولیای الهی برای زیارت سیدالشهدا (علیه السلام) در روز اربعین اهمیت و جایگاه والایی قائل بودند و با پای پیاده از نجف اشرف به سوی کربلا رهسپار میشدند، بیشک جابر بن عبدالله، نخستین زائر کربلای معلی در روز اربعین سال ۶۱ هجری است، این سنت حسنه نیز در سالهای حضور ائمه معصومین (علیهم السلام) با وجود حکومت سفاک و خونریز اموی و عباسی انجام شده است.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند: روز قیامت، چون جماعتی را از کنار حوض کوثر دور میکنند، حضرت رسول صلی الله علیه و آله میگریند و میفرمایند: چگونه نگریم بر جماعتى که از شیعیان علىبنابىطالب بوده و به سوی دوزخ روان میشوند؟!
در کتاب «بشارة المصطفى» و «مجالس» شیخ مفید و «امالى» شیخ طوسى روایت کرده اند از شیخ مفید، از ابن قولویه، از حسین بن محمد بن عامر، از مُعَلّى بن محمد، از محمد بن جمهور عَمِّى، از ابن محبوب، از أبو محمّد وابِشى، از ابو وَرْد که گفت: از حضرت امام محمّد باقر علیهالسلام شنیدم که مى گفت: چون روز قیامت بر پا شود، خداوند همه مردم را عریان و پابرهنه در زمین هموارى جمع میکند؛ و آنها را در راه محشر به قدرى متوقف میدارند که همگى عرق بسیارى مى کنند و نفَسهاى آنان به شدت میزند، و به قدرى که خداوند اراده کرده است درنگ مىکنند؛ و این است معناى گفتار خداوند تعالى: «فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا؛ و در آن وقت (اى پیامبر) نمىشنوى مگر صداى آرام و بدون صوت را.»
امام صادق علیه السلام می فرماید: اگر کسی از شما بمیرد در حالی که منتظر حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده
25 رجب سالروز شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام بر شیعیان تسلیت باد
امام کاظم علیه السلام دنباله برنامه علمی پدر را گرفت و حوزه ای -نه بـه وسعت دانشگاه جعفری- تشکیل داد و به تربیت شاگردان بزرگ و رجال علم و فضیلت پرداخت. سید بن طاووس می نویسد: گروه زیادی از یاران و شیعیان خاص امام کاظم علیه السلام و رجال خاندان هاشمی در محضر آن گرد می آمدند و سخنان گهربار و پرسش های حاضران را یادداشت می نمودند و هر حکمی که در مورد هر پیش آمدی صادر می نمود، ضبط می کردند.1
سید امیر علی می نویسد: در سال 148 امام جعفر صادق علیه السلام در شهر مدینه در گذشت. ولی خوشبختانه مکتب علمی او تعطیل نشد، بلکه به رهبری جانشین و فرزندش موسی کاظم علیه السلام شکوفایی خود را حفظ کرد.